آمده ای قلم زنی بر ورقِ فسانه ها
آمده ای که بشکنی نقشِ بتِ زمانه ها
آمده ای به سمتِ ما از بَرِ بی کرانه ها
آمده ای به صیدِ دل، بر دولبت ترانه ها
غارِ حرا سپیده دم آینه ی خدا نماست
هر چه در او نظر کنی ماه جمال مصطفی ست
آمده ای و درکَفَت، دستِ نگارِ ازلی
آمده ای و پاسخِ لَن تَرَنی شده بلی
نِی به مرامِ شافعی، نِی به طریقِ حنبلی
آمده ای به دعوتِ خلق، به مذهبِ علی
چون که علی به قولِ تو حق و مدارِ حق بود
عرصه ی بیکرانه را یکّه سوارِ حق بود
داده خدا به دست تو دست، به یاعلی مدد
کرده چنان خدا تورا مست، به یا علی مدد
نامِ تو را به دینِ خود بست، به یاعلی مدد
رونقِ بوستانِ حق هست، به یاعلی مدد
چون تو به کعبه میروی پایِ علی به دوش توست
مَسنَدِ حق وجودِ تو جایِ علی به دوش توست
درد تویی دوا تویی رایحه ی خدا علی
خاتمِ انبیا تویی، صاحبِ کربلا علی
منتخبِ خدا تویی، حضرت لافتی علی
معتکفِ حرا تویی، کرده تورا صدا علی
ذکر جَلی محمّد و ذکرِ خَفی علی بود
حرف خدا به گوشِ تو علی علی علی بود
خیز و به بانگِ یا علی اقامه ی نماز کن
یا ز وجود فاطمه بر همه خلق، ناز کن
از لبِ لعلِ مجتبی گوش به سرّ و راز کن
از بُنِ دل بگو حسین، هر درِ بسته بازکن
بدان که این چهار تن، علّتِ خلقتِ توأند
خیلِ جمیعِ انبیاء چشم به دعوت توأند